شهرآرانیوز؛ از نخستین دورههای سرودن شعر فارسی، شعر آیینی هم ظهور کرده است و به عنوان نمونه یادآوری میکنم که معروفی بلخی از رودکی سمرقندی (پدر شعر فارسی) چنین حکایت کرده است:
از رودکی شنیدم سلطان شاعران
کاندر جهان به کس مگرو جز به فاطمی
و یا «ناصرخسرو» میگوید:
جان را ز بهر مدحت آل رسول
گه رودکی و گاهی حسان کنم
کسایی مروزی، شاعر قرن چهارم، شهرت بیشتری در سرودن شعر آیینی و شیعی دارد و اهل ادب به خوبی این را میدانند:
تا زندهای چنین کن، دلهای ما حزین کن
پیـوستـه آفرین کن بر اهل بیت زهرا
یا
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبـر
بستـود و ثنـا کرد و بـدو داد همه کار
و فردوسی بزرگ که در دیباچه شاهنامه میسراید:
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و وصی گیر جای
و حکیم ناصرخسرو قبادیانی، شاعر و نویسنده قرن پنجم در جای جای دیوان شعر خود به پیامبر و خاندان پاکش ادای احترام کرده است:
نگر که دست که بگرفت مصطفی به غدیر
که را امام هُدی خواند و فخر و زین و همام
مرا امام هم از جایگه وصیّ ِ خداست
ز جایگاه نبـی، مر تـو را امام کدام؟
در این میان حتی شاعران اهل تسنن نیز در کنار نعت پیامبر، اشعاری کم و بیش در ستایش خاندان رسول خدا دارند که ماندگار شده است و میشود همه آنها را در شمار ادبیات آیینی دانست؛ کسانی مانند عطار نیشابوری:
دوستی احمد و حب علی
مـی کنــد آییـنـه دل، منـجـلـی
مولانا:
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل
در عصر صفوی و پس از آن با شاعران و شعرهای فراوانی روبه رو میشویم که با این گرایش سروده شده است. البته پس از انقلاب سرعت و فراوانی اشعار آیینی با گرایش مدح و مرثیه بیشتر شد و امروز ادبیات آیینی یکی از گونههای جدی ادبی به شمار میآید.
البته اگر ادبیات آیینی را فراتر از مدح و مرثیه بدانیم ـ که چنین است ـ، بسیاری از شعرهایی که ماهیت دینی و اخلاقی دارند نیز در شمار ادبیات آیینی قلمداد میشوند.
پس از انقلاب ادبیات آیینی با نگرش شیعی و مدح و مرثیه پیامبر و خاندان رسالت، بیشتر به شاخههای شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر عاشورایی، شعر رضوی و شعر مهدوی تقسیم میشود.
در این میان شعر رضوی به دلیل اینکه امام رضا (ع) میهمان ما ایرانیان است و توفیق میزبانی این امام مهربان را داریم، پرشمار و درخور اعتناست تا جایی که شاعری با نگرش ملی و حماسی، مانند اخوان ثالث هم اشعاری در ستایش حضرت رضا دارد:
علیّ بن موسی الرضا،ای شهی
که بر درگهت کوسِ دولت زنند
شهی کو جبین بر زمینت نسود
بر او ز آسمان داغ نکبت زنند
بسا شیرمردان که روباهوار
به خاکت سرِ عَجز و خجلت زنند
چو بر پای خیزند کرّوبیان
به سرشان گُلِ فخر و عزّت زنند
مرا نیز دریاب در «ری» ز «توس»
بگو تا نه تیغ ملامت زنند
که من زادۀ خاکِ پاکِ توام
رهی، تا که صور قیامت زنند
غریبی تو آنجا، من اینجا غریب
مَهِل کِم چنین طعنِ غربت زنند
از این زاویه شاعرانی مثل ملک الشعرا بهار و قاسم رسا را میتوان نام برد که در نعت حضرت رضا (ع) اشعاری سروده اند و نیز شاعرانی مانند کمال، صاحبکار، قدسی، خسرو، مؤید، غفورزاده شفق، شکوهی، نیک، منوری، محدثی و شاعران جوان دیگری که در رثا و منقبت امام رضا (ع) شعر سروده اند و امروز اشعار رضوی یکی از گنجینههای شعر آیینی شده است.
چندین دفتر شعر رضوی منتشر شده است و چندین جشنواره و سوگواره برگزار شده که به مناسبت هرکدام، دهها و بلکه صدها قالب شعری سروده شده است و جا دارد از میان این همه اشعار رضوی، دفتری گرد آید که نابترین آنها را برگزیند. البته در کنار شعر رضوی، ادبیات داستانی هم به ساحت حضرت رضا (ع) ادای دین داشته است که در جایی دیگر میتوان بدان پرداخت.